با بسته شدن یکی از کتابفروشی‌های قدیمی تهران در روزهای اخیر موضوع مشکلات موجود در این صنف و وضعیت مالی کتابفروشی‌ها بار دیگر محل توجه قرار گرفته و لزوم توجه متولیان فرهنگی را می‌طلبد. 

یکی کافه می‌شود و دیگری فست‌فود یکی هم نمی‌فروشد و تنها تعطیل می‌شود که هزینه‌اضافی برای صاحبش به بار نیاورد. این یک خط فرجام تلخ کتابفروشی‌های تهران در سال‌های اخیر بوده است. کتاب‌فروشی‌هایی که اگر هنوز برپا مانده‌اند به قول مدیر یکی از آنها بر پایه عشق است و نه عقل.

با وجود اینکه حرفه کتابفروشی و تأسیس کتابفروشی به معنی اختصاصی آن به ظاهر جذاب و پرزرق و برق و پرمخاطب خودش را نشان می‌دهد اما آمارهای واقعی حکایت از عسرت این حرفه در زمانه فعلی ما برای فعالان در این حرفه دارد و بسیاری از آنها اگر هم هنوز سقفی بر بالای سر خود دارند و چراغی روشن به زیر آن سقف به مدد فروش نه کتاب که اقلامی است که به بهانه کتاب پایشان را به کتابفروشی‌ها باز کرده‌اند؛ از لوازم التحریر تا فیلم. از صنایع دستی تا صنایع غیردستی.

روز گذشته چراغ یک کتابفروشی دیگر در تهران بسته شد. کتابفروشی با قدمت ۲۰ سال.

اعظم کیان افراز مدیر کتابفروشی فدک با انتشار این خبر در صفحه خود در اینستاگرامش و با درج تصویری از این کتابفروشی نوشت:

اینجا جایی که با مشقت، بیست سالی است راه‌اندازی‌اش کردم و چراغش را روشن نگه داشتم. مسئولیت اداره و اجاره و مدیریت و خرید و هر چیز دیگرش را، در کنار نشر افراز و دیگر کارهای فرهنگی و صنفی‌ام، به‌عهده داشته و انجام دادم و تمام این سال‌ها، دور از هر هیاهو و جنجالی، کارم را کرده‌ام. شما دوستان عزیز هم مثل من دستی بر آتش دارید و خوب می‌دانید این چند خطی که بالا خواندید یعنی چه و دشواری و مصائبش را می‌شناسید، به هر روی چند وقتی می‌شود که حس کردم با همه بردباری و سخت‌کوشی بی‌حد و حصرم کم آوردم و دیگر نمی‌توانم. به جمع کردن و تحویل دادنش فکر می‌کردم و درنهایت این ماه به نتیجه رسیدم. صحبت‌ها شد و تصمیمم را گرفتم، تا پایان همین دی‌ماه بارش را زمین می‌گذارم و جمعش می‌کنم؛ که این روزها همه‌چیز سخت و سخت‌تر از همیشه شده است، چه زندگی و چه کار و چه چه و چه هر چیز دیگری، آنقدر سخت که من هم کم آوردم! چه کنیم که دیگر کار و کتاب هم، مرهمی بر این زخم‌های ناسورمان نیست!

در همین حین روز گذشته مدیر کتابفروشی مشهور طهوری نیز به یکی از رسانه‌ها از تعطیلی این کتابفروشی مشهور تا حداکثر یک ماه آتی خبر داده و عنوان کرده بود که دیگر توان اداره آن از منظر اقتصادی را ندارد. وی که پیش از این در سال ۱۳۹۴ نیز خبر از تعطیلی این کتابفروشی را داده بود عنوان کرده که بعید می‌داند تا یک ماه دیگر بتواند این مرکز را اداره کند.

کتابفروشی افراز آخرین نمونه از دومینوی تعطیلی کتابفروشی‌های تهران در سال‌های اخیر است. آسیا، طهوری، ویستا، رود، مهرگان، ویستار، نی و مثلث نمونه‌های دیگری از کتابفروشی‌های تعطیل شده در تهران طی سال‌های اخیر است. خارج از تهران نیز وضعیت به شکل مناسبی نیست و در شهرستان‌ها و سایر استان‌ها نیز کتابفروشی‌های رفته رفته دامن از کنار مخاطبان بر می‌چینند و تنها در صورتی که مخاطبان کتاب در آن استان و یا شهرستان خوش شانس باشند و آدمی عاشق گذرش به آن دیار افتاده باشد مجموعه‌ای بزرگ که کتاب هم جزئی از آن است و نه همه آن در آنجا سر برمی‌آورد؛ مجموعه‌هایی که نه برای کتاب و نه با دغدغه کتاب شکل می‌گیرند. آمارهای پایگاه اینترنتی خانه کتاب موید این مساله است که در حال حاضر کمی بیش از ۱۷۰ کتابفروشی در تهران در حال فعالیت است در حالی که همین عدد در سال ۱۳۹۶ بیش از ۲۰۰ کتابفروشی اعلام شده بود.

گفتنی‌ها کم نیست…

اما چه مشکلاتی کتابفروشی‌ها را در معرض تعطیلی و عدم کسب سود مناسب از این حرفه قرار داده است که در نهایت تعطیلی را به فعالیت ترجیح داده‌اند؟

طی روزها و ماه‌های اخیر خبرگزاری مهر در سلسله اخبار و گزارش‌هایی درباره یک حرکت عجیب در شهر تهران صحبت به میان آورد که طی آن در فروشگاه‌ها و نمایشگاه‌هایی موقت در اماکن عمومی شهر تهران کتاب با تخفیف ۵۰ درصد به فروش می‌رسد. این اتفاق در حالی شکل می‌گیرد که حاشیه سود فروش کتاب در کتابفروشی‌های معتبر تهران و حتی سراسر ایران چیزی در حدود ۲۰ درصد است و این به معنای آن است که تخفیف برای فروش کتاب باید حداکثر نیمی از این عدد را در بر بگیرد.

فروشگاه‌های موقت اما چه شگردهایی برای عرضه و فروش کتاب دارند؟. آثار عرضه شده در این فروشگاه‌ها آثار غیر اورجینال کپی‌شده از آثار ناشران معتبر است که گاه عین به عین و گاه با دستکاری‌های ناشیانه و با تغییر نام مؤلف و مترجم و درج نام ناشری جعلی و یا حتی مجوز دار که برای همین مساله تأسیس شده است اقدام به تولید و عرضه محصول می‌کنند. محصولی که جز هزینه چاپ برای تولید آن هیچ هزینه دیگری نمی‌دهند و حاصلش را به بهایی اندک‌تر از آنچه عرف بازار است به مخاطب می‌رسانند. عرضه این محصولات که برخی از آنها در زمره تولیدات قاچاق و بدون اجازه ناشر به شمار می‌روند و برخی نیز سرقت عینی از حاصل کار ناشران دیگر تاکنون با مشکلی جدی روبرو نبوده است. اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران گرچه در دوره‌ای موفق شده این فروشگاه‌های موقت و به اصطلاح کنار خیابانی را از راسته خیابان انقلاب تا اندازه‌ای برچیند اما در جای جای شهر تهران به سادگی می‌توان حیات این گروه‌ها را که مشکلات زیادی را برای چرخه اقتصادی صنف کتابفروش ایجاد کرده است مشاهده کرد.

اسفند ماه سال گذشته پلیس تهران در اقدامی در خیابان انقلاب اجازه برپایی بساط‌های فروش کتاب را نداد و با فعالان در این بخش برخورد کرد. این اقدام اما گرچه با استقبال فروشگاه‌داران راسته انقلاب روبرو شد اما پای فعالان در این زمینه را به بخش‌های دیگر شهر از جمله ایستگاه‌های مترو و کنارگذرهای امن و پرمخاطب تهران مانند چهارراه‌ولی عصر یا میدان فردوسی باز کرد تا با فراغ بال به کار خود و تضعیف صنف کتابفروش مشغول شوند.

اما با این همه مشکلات اقتصادی صنف نشر و به ویژه کتابفروشان به این مساله خلاصه نمی‌شود و برخی مشکلات صنفی و قانونی را نیز باید به آن افزود.